صندلی خالی کنسرت ...

ساخت وبلاگ
گاهي دلت براي كسي تنگ مي شود كه هيچ حقي نداري كه دلتنگش باشي ، كه بخواهيش ، كه بخواهي باشد پيش تو !!! او هم بخواهد و ولي باز هزار ديوارِ بي دليل بين شما تا به ابديت برود و تو ناچار از پشتِ ديوار براي ديدن دوباره اش خودت را دلخوش كني و تو كه ميداني اين ديوار هيچ شكستي ندارد ...

تو دلتنگ باشي و او هم زياد از دوريتان لذت و نفعي نَبَرَد و تو فقط بخواهي باشد و البته براي تو و او هيچ زمان براي تو نخواهد بود و تو اين را به واقعيت درك كرده اي

برايش بليط كنسرت بگيري كه بيايد بنشيند كنارت و لحظه اي بتواني بدون ترس نگاهش كني ولي حتي بترسي كه بگويي چه كاري كرده اي و او درگير است و تو بايد درك كني و بروي و تنها بنشيني و تمام وقت دسته ي صندلي را بگيري و با صندلي خاليت شروع به حرف زدن كني و اين تنهايي گاهي نهايت بدبختي تو مي شود ...


پ.ن: بخش نظرات این پست به جهت آگاهی از نظرات و انتقادات شما دوستان عزیز فعال خواهد بود ولی با عرض شرمندگی تایید و ثبت نخواهد شد .

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 15:44  توسط آنيتا شريعت پناهي  | 
عشق باید بوی کهنگی بدهد !...
ما را در سایت عشق باید بوی کهنگی بدهد ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anita-sh بازدید : 287 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 7:35